غزل بانو

ساخت وبلاگ
ماهی زیبای قرمز رنگ ناز پولکیای یگانه همدم من از اوان کودکی آخرش ناز و اداهایت هلاکم می کندخون دلها میخورم وقت&# غزل بانو...ادامه مطلب
ما را در سایت غزل بانو دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8kavehahmadzadeh2 بازدید : 10 تاريخ : شنبه 12 خرداد 1397 ساعت: 13:53

من را صدا بزن ای دردت بجانِ کاوهتا در بیاید از تن جان از دهانِ کاوه من را صدا بزن تا دور لبت بگرددبا بوسه بوسه بوسه... روح و روان کاوه ای ماه من بدون روی تو یک ستارهسوسو نمیزند در هفت آسمان کاوه اصلأ تو را برای جفت من آفریدهآن مهربان خدای روزی رسان کاوه حسّی شبیه دریا، یا مثل کوه دارمسر را که می گذاری بر بازوان کاوه هرگز کسی شبیه ات من را صدا نکردهای طوطی سفید شیرین زبان کاوه کاوه احمدزادهبرچسب‌ها غزل بانو...ادامه مطلب
ما را در سایت غزل بانو دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8kavehahmadzadeh2 بازدید : 17 تاريخ : پنجشنبه 30 شهريور 1396 ساعت: 4:50

هنوزم هرزمانی که به یاد ماه می افتمبه در می آیم از چاله، درون چاه می افتم تو یک ماه بلندی، من پلنگی زخمی ام بانوشده دست من از دنیایتان کوتاه، می افتم همیشه گم شدن پیدا شدن را در گرو داردیقین دارم به آغوشت منِ گُمراه می افتم اگرچه پای عشقت تا ابد چون کوه می مانمبدون دست های تو شبیه کاه می افتم حقیری مثل من را چه به این بالا نشستن هاشبیهِ تاجی از روی سرت ای شاه می افتم دلت لبریز عشقم بود و من با اینکه می گفتمکه از چشمان تو هرگز نمی اُف‍...، آه! می افتم کاوه احمدزاده برچسب‌ها: ماه و پلنگ, کاوه احمدزاده, اشعار گلچین, هذیان عشق, شعر عاشقانه+ نوشته شده در  جمعه بیست و ششم خرداد ۱۳۹۶ساعت 2:53  توسط ک غزل بانو...ادامه مطلب
ما را در سایت غزل بانو دنبال می کنید

برچسب : ماه,پلنگ, نویسنده : 8kavehahmadzadeh2 بازدید : 11 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 17:25

ای آنکه دعاهای شبم پشت سرت هستآیا تو هم از حال دل من خبرت هست؟ با رفتنت آنقدر که تنها شدم انگارکه ایل و تبار و نَسَبم همسفرت هست هرچند که ازجسم تو اینجا اثری نیستدر خاطر من خاطرهٔ مُستمرت هست یادت نرود شعر خودم بال و پرت دادصد شاعر مشهور اگر در به درت هست از چشم هوسرانِ کسی باک ندارمتا چادر گُلدار سفیدت به سرت هست بُن بست ترین کوچهٔ این عالمی ای عشقبیچاره تر از کاوه کسی رهگذرت هست؟! زندانی افکار نیاسوده ی خویشمای ظلمت شب هام خیال سحرت هست؟؟ کاوه احمدزاده برچسب‌ها: ای آنکه دعاهای شبم, کاوه احمدزاده, شعر, اشعار+ نوشته شده در  دوشنبه بیست و نهم خرداد ۱۳۹۶ساعت 6:1  توسط کاوه احمدزاده  |  غزل بانو...ادامه مطلب
ما را در سایت غزل بانو دنبال می کنید

برچسب : آنکه,دعاهای,شبم, نویسنده : 8kavehahmadzadeh2 بازدید : 17 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 17:25

دستی بنه از روی کَرَم بر ضربانمتا خون به.. به.. بیرون نزند از شریانم با یاد تو از دور پُر از حرفم و حالابند آمده از دیدن روی تو زبانم کوتاه بکن فاصله ی لعنتی ام رابگذار به دستان تو خود را برسانم آنقدر که گفتم به فدایت بشوم تا...تردید نکن ؛ درد تو افتاده به جانم نفرین خداوند بر این ترس که نگذاشتتا ماشه ی این اسلحه ام را بچکانم هرچند رسیدن به تو رؤیاست ولیکنرؤیای قشنگی ست اگر زنده بمانم کاوه احمدزاده برچسب‌ها: ضربان, شریان, ماشه, اسلحه, بهترین اشعار ایران+ نوشته شده در  پنجشنبه یکم تیر ۱۳۹۶ساعت 15:1  توسط کاوه احمدزاده  |  غزل بانو...ادامه مطلب
ما را در سایت غزل بانو دنبال می کنید

برچسب : نفرین, نویسنده : 8kavehahmadzadeh2 بازدید : 11 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 17:25

از آن روزی که فهمیدم دلم پیش تو جا ماندهدهانِ زخمم [از بس که تعجّب کرده] وا مانده خلأ کلّ وجودم را گرفته توی آغوششچونان کهنه سه تاری که غریب و بی/نوا مانده بلاتکلیف و بی تابم ، شبیهِ تخته ای پارهکه از کشتی جدا گشته ست و بر دریا رها مانده اگر آتش گرفتن سرنوشت شومِ پروانه ستخوشا بر حال آن کِرمی که توی انزوا مانده قمار عاشقی کردن اگر سرمایه می خواهدهنوزم در وجود من پشیزی از وفا مانده از آنجا که نفس از سینه ام بیرون نمی آیدیقین دارم دل بیچاره ام در زیر پا مانده کاوه احمدزاده برچسب‌ها: کاوه_احمدزاده, شعر_ناب, ازآن_روزی_که, اشعارعاشقانه+ نوشته شده در  چهارشنبه چهاردهم تیر ۱۳۹۶ساعت 22:16  توسط کاوه ا غزل بانو...ادامه مطلب
ما را در سایت غزل بانو دنبال می کنید

برچسب : جامانده, نویسنده : 8kavehahmadzadeh2 بازدید : 13 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 17:25

شاعر : کاوه احمدزاده صدای در به گوش من چرا بیگانه می آید؟!بجز فکر و خیالت که کسی اینجا نمی آید! دلیل سر زدن های کبوتر باوفایی نیستفقط از روی ناچاری برای دانه می آید! توهّم میزنم گویا سرایت کرده در جانمصدای استکان هایی که از میخانه می آید! تو مثل رودی و هرگز به مبدأ برنمیگردی پرستو کَی سراغ لانه ی ویرانه می آید؟! هزاران بار اگر حتی بگویم «کاش او باشد»هزاران کاشِ بیهوده به این کاشانه می آید! شبیه شمع دارم از درون خویش میسوزماز اندوه بلایی که سرِ پروانه می آید! دراین شب های تنهایی به حال خویش میخندم!مگر کاری به غیر از خنده از دیوانه می آید!؟؟ کاوه احمدزاده برچسب‌ها: صدای در, گوش, غزل های عاشقانه, غزل بانو...ادامه مطلب
ما را در سایت غزل بانو دنبال می کنید

برچسب : صدای, نویسنده : 8kavehahmadzadeh2 بازدید : 13 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 17:25

http://teleg.me/s/vJjA عاقبت دست از سرابِ عشق تو برداشتمتو نه آن بودی که عمری باخودم پنداشتم سنگ را اصلأ توان صلح با آیینه نیستبیشتر از ذات تو از تو توقع داشتم یاد آن روزی که پشت شیشه پرپر میزدیداشتی می مردی از سرما ولی نگذاشتم مثل یک کودک اگر بازی نمی دادی مرااین همه رؤیا به روی هم نمی انباشتم آه! ای شاخه گُلِ با هر نسیمی رفتنیکاشکی جای تو خاری در دلم می کاشتم کاوه احمدزاده برچسب‌ها: عاقبت, داشتم, نگذاشتم, پنداشتم, سنگ+ نوشته شده در  یکشنبه بیست و پنجم تیر ۱۳۹۶ساعت 22:53  توسط کاوه احمدزاده  |  غزل بانو...ادامه مطلب
ما را در سایت غزل بانو دنبال می کنید

برچسب : عاقبت,دست, نویسنده : 8kavehahmadzadeh2 بازدید : 17 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 17:25

از نعمت سیلی که از این خانه گذشتهآب از سر این خانه ی ویرانه گذشته در خلوت ابریشمی ام هرکسی آمداز پیله ی من تا شده پروانه گذشته با خمره برای منِ دلخون شده پُر کنکار دلم از جرعه و پیمانه گذشته آشفته شده موی تو آنقدر که کارشاز دست من و آینه و شانه گذشته سوگند به پیچیدگی خال سیاهتنادم شده هرکس که از آن دانه گذشته دیوانه مرا خواندی و من هیچ نگفتماز آنچه به روز منِ دیوانه گذشته هرچند حقیقی ست ولی رابطه ی ماآنقدر عجیب است از افسانه گذشته... کاوه احمدزاده برچسب‌ها: از نعمت سیلی, کاوه احمدزاده, شعرناب, افسانه, گذشته+ نوشته شده در  پنجشنبه پنجم مرداد ۱۳۹۶ساعت 2:2  توسط کاوه احمدزاده  |  غزل بانو...ادامه مطلب
ما را در سایت غزل بانو دنبال می کنید

برچسب : گذشته, نویسنده : 8kavehahmadzadeh2 بازدید : 11 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 17:25

من از وقتی که عقلم را به دستان دلم دادم دقیقأ از همان موقع به دام عشقت افتادم اسیرِ کنج زندانِ جهانم دور از آغوشت به آغوشم بکش یارا! که در بند تو آزادم پدر عمریست میگوید که دست از عشق بردارم نکردم گوش و هرگز هم نمیگویم به اولادم مپرس از من چرا جز عاشقی چیزی نمیدانم که غیر از «عشق ورزیدن» نداده یادم استادم بحُکمِ عقل ودل امشب بسویت جزر و مد دارد چه رنجی میکشد بی تو وجود پُر از اضدادم کاوه احمدزاده برچسب‌ها: کاوه احمدزاده, شعرهای عاشقانه, بهترین اشعار, دام, استاد+ نوشته شده در  سه شنبه دهم مرداد ۱۳۹۶ساعت 20:15  توسط کاوه احمدزاده  |  غزل بانو...ادامه مطلب
ما را در سایت غزل بانو دنبال می کنید

برچسب : اضداد, نویسنده : 8kavehahmadzadeh2 بازدید : 10 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 17:25